مرزهای اخلاقی بازگشت دیجیتال متوفیان به زندگی
دانلود فایل: تکنولوژی به بازماندگان این امکان را می دهد که بار دیگر به گونه ای غیرمادی و مجازی با عزیزان از دست رفته ارتباط برقرار و حضور آنان را بازسازی کنند؛ مسئله ای که چالش های بسیاری در بر دارد.
به گزارش دانلود فایل به نقل از مهر؛ حدود هفت سال بعد از حادثه تیراندازی مرگبار دبیرستان پارکلند در ایالت فلوریدای آمریکا که به کشته شدن ۱۷ نفر و مجروح شدن ده ها تن انجامید، خانواده خواکین الیور، نوجوان ۱۷ ساله ای که در این حادثه جان خویش را از دست داد، تصمیم گرفتند با استفاده از تکنولوژی های جدید و هوش مصنوعی مولد، یاد و خاطره فرزندشان را به گونه ای متفاوت زنده نگه دارند. آنها با جمع آوری و پردازش انبوهی از داده های شخصی، شامل پست های شبکه های اجتماعی، پیام های متنی، تصاویر و ویدیوهای قدیمی، نسخه ای دیجیتالی و تعاملی از فرزند خود ایجاد کردند. این نسخه دیجیتال خواکین الیور، که وبگاه گاردین از آن با عنوان «شبح دیجیتال» یاد می کند، حالا در گفت وگوهای رسانه ای، همچون مصاحبه با گزارشگر پیشین سی ان ان، حضور می یابد و روایت زندگی و تراژدی روز حادثه را بازگو می کند. هدف والدین از این اقدام، علاوه بر تداوم پویش شروع شده برای اعمال قوانین سخت گیرانه تر بر مالکیت و حمل سلاح در ایالات متحده، ایجاد امکانی برای شنیدن باردیگر جملات صمیمانه و عاطفی از زبان نسخه بازآفرینی شده دیجیتال پسرشان اعلام شده است.
فناوری و مرز میان تسلی خاطر و سوءاستفاده از بازماندگان
تکنولوژی به بازماندگان این امکان را می دهد که بار دیگر، هرچند به گونه ای غیرمادی و مجازی، با عزیزان از دست رفته ارتباط برقرار و حس حضور آنان را بازسازی کنند. این تجربه می تواند از شنیدن باردیگر پیام های صوتی یا ویدیوهای کوتاه قربانیان یک حادثه بزرگ، تا بازخوانی پیامک ها و مکاتبات دیجیتال و حتی موارد عجیبی چون مراجعه به اشخاصی که مدعی ارتباط با ارواح هستند، گسترده باشد. چنین رفتارهایی نشان میدهد که فقدان عزیزان، انسان را به جست وجوی هر وسیله ای برای حفظ پیوند سوق می دهد، این وسیله می تواند ریشه در خاطرات واقعی یا بازسازی مصنوعی داده ها داشته باشد. با این وجود، همین نیاز عمیق و لطمه پذیر می تواند به بستری برای بهره برداری تجاری، تبلیغاتی یا رسانه ای بدل شود. از همین روی، صنعت بازآفرینی دیجیتال با سرعتی چشم گیر درحال ایجاد و رشد است و مرز میان تسلای خاطر بازماندگان و بهره کشی از اندوه افراد بشکل نگران کننده ای درحال محو شدن است.
چالش های حقوقی و اخلاقی بازآفرینی نسخه دیجیتال افراد
با نمونه های کم خطرتر، مانند ویدیوهای سرگرم کننده که چهره هنرمندان فقید را با فناوری بازسازی می کنند، شاید بتوان با تساهل برخورد کرد، برای اینکه چنین مواردی بیشتر در عرصه سرگرمی و نوستالژی قرار می گیرند و حساسیت های عاطفی یا اخلاقی کمتری برمی انگیزند؛ اما هنگامی که نسخه ای دیجیتالی از یک قربانی حوادث خشونت آمیز یا تراژدی های عمومی ایجاد می شود تا در دادگاه شهادت دهد، پیام سیاسی منتقل کند یا حتی بصورت مستمر در شبکه های اجتماعی فعالیت داشته باشد، پرسش های عمیق تری در سطح اخلاقی، حقوقی و روان شناختی مطرح می شود. به عقیده خیلی از کارشناسان، در این گونه موارد، باید سنجید که این بازآفرینی تا چه اندازه بازتاب واقعی شخصیت، باورها و ارزش های فرد درگذشته است و آیا خطر تحریف، عرضه کرده های نادرست یا نسبت دادن سخنانی که هیچ گاه از زبان او بیان نشده، وجود دارد؟ افزون بر این، مساله مسئولیت پذیری تولیدکنندگان چنین محتوایی و احتمال سوءاستفاده های رسانه ای یا تبلیغاتی نیز به پیچیدگی این بحث می افزاید.
خطر بروز خلأ مقرراتی و تعارضات خانوادگی
مسایل حقوقی در رابطه با بازآفرینی نسخه دیجیتال افراد درگذشته نیز پیچیده و چندلایه هستند. در حالیکه حقوق افراد زنده در مقابل جعل هویت، سوءاستفاده از تصویر یا تولید محتوای دیپ فیک بتدریج جایگاه محکمی در قوانین ملی و بین المللی پیدا می کند، وضعیت حقوقی درگذشتگان همچنان در ابهام قرار دارد. در خیلی از نظام های حقوقی، احترام به جسد، ممنوعیت هتک حرمت مردگان و ممانعت از شبیه سازی ژنتیکی انسان به صراحت قانون گذاری شده است اما حوزه بازآفرینی دیجیتال، شامل صدا، تصویر، سبک گفتار، پیام ها و مکاتبات شخصی، هنوز در خلأ مقرراتی و فقدان چارچوب های اجبار آور به سر می برد. این خلأ نه فقط خطر استفاده بدون رضایت یا تحریف شخصیت متوفی را زیاد می کند، بلکه زمینه ساز تعارضات حقوقی و خانوادگی نیز هست؛ خصوصاً در مواردی که قسمتی از خانواده مشتاق احیای دیجیتال عزیز خود باشد و بخش دیگر، چنین اقدامی را مخل آرامش، حریم خصوصی یا حتی شأن انسانی بداند. از همین روی گویی فقدان قواعد روشن می تواند به اختلافات قضایی، چالش های اخلاقی و نتایج اجتماعی پیشبینی نشده منجر شود.
خطر محو مرز حقیقت و مجاز برای بازماندگان
با پیشرفت بیش از پیش فناوری های شبیه سازی و یادگیری ماشین، تمایز میان انسان واقعی و نسخه مصنوعی ممکنست به گونه ای بی سابقه دشوار و گاه حتی ناممکن شود. هرچه کیفیت بازتولید چهره، صدا و الگوهای رفتاری به حقیقت نزدیک تر شود، توانایی مخاطبان برای تشخیص اصالت منبع کاهش پیدا می کند. استفاده رسانه ها یا نهادهای دولتی از «چهره های مجازی» برای مصاحبه یا پاسخ به خبرنگاران، نه فقط مرز حقیقت و مجاز را کمرنگ تر می کند، بلکه می تواند زیرساختی برای عملیات روانی، دستکاری افکار عمومی و تغذیه گفتمان های مبتنی بر بی اعتمادی فراهم آورد و در نهایت به خوراکی آماده برای افراد شایعه پراکن بدل شود. تجربه مصاحبه با نسخه دیجیتال خواکین الیور، هرچند با نیت خیرخواهانه و انسانی والدین او انجام شده، به روشنی نشان میدهد که چنین اقداماتی، در غیاب مقررات و ضوابط شفاف، می تواند ناخواسته آب به آسیاب بی اعتمادی عمومی و تحریف حقیقت بریزد و لطمه هایی فراتر از هدف اولیه بهمراه داشته باشد.
آینده بازآفرینی دیجیتال و دگرگونی نگاه جامعه به مرگ
سرانجام، پرسش بنیادینی که پیش روی ما قرار می گیرد این است که جامعه تا چه اندازه آمادگی پذیرش پدیده ای به نام بازگشت دیجیتالی افراد متوفی را دارد و مرز میان تسلی بخشی مشروع و دستکاری در نظم طبیعی زندگی کجاست؟ به عقیده کارشناسان، تفاوتی عمیق و چندلایه میان طراحی یک همراه دیجیتال عمومی برای رفع احساس تنهایی و ایجاد پیوندهای اجتماعی با بازسازی اختصاصی یک فرد خاص که هویت، خاطرات و روابط واقعی داشته، وجود دارد. چنین تمایزی نه فقط از نظر اخلاقی، بلکه از نظر روان شناختی و حقوقی نیز نتایج متفاوتی بهمراه دارد. به تعبیر ادیان ابراهیمی و خیلی از مکاتب فکری، چرخه تولد و مرگ قسمتی از بنیان های فرهنگی و فلسفی حیات انسانی است. ورود فناوری به این چرخه طبیعی، بدون طراحی چارچوب های اخلاقی، حقوقی و حتی فرهنگی شفاف، می تواند نه فقط تعادل روحی و روانی جامعه را برهم زند، بلکه درک جمعی ما از معنای مرگ و زندگی، مفهوم فقدان و فرایند سوگواری را به گونه ای بنیادین دگرگون و حتی تعریف مجدد کند.
منبع: دانلود فایل
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب